به بهانه اکران فیلم «سوپرمن»/ پسر کریپتون؛ قهرمانی برای تمام فصول

با اکران فیلم جدید «Superman» به کارگردانی جیمز گان، بار دیگر نگاه‌ها به یکی از قدیمی‌ترین و نمادین‌ترین چهره‌های دنیای ابرقهرمانی جلب شده است؛ سوپرمن. ابرقهرمانی که برای بسیاری یادآور مفاهیمی چون امید، عدالت و قدرت درونی است، حالا فرصتی تازه یافته تا با نسل جدید تماشاچیان روبه‌رو شود؛ نسلی که شاید او را از دل تصویرهای دیجیتال، انیمیشن‌ها یا اقتباس‌های سینمایی اخیر شناخته باشد.

این بازگشت تنها مربوط به یک فیلم تازه نیست. سوپرمن، همچنان نماینده‌ی ایده‌ای است که در میان هیاهوی جهان معاصر هنوز هم شنیده می‌شود: اینکه انسان، حتی اگر از دنیای دیگری آمده باشد، می‌تواند نجات‌بخش، مهربان و متعهد باقی بماند. اکران فیلم جدید بهانه‌ای است برای بازخوانی ریشه‌ها و مسیر این قهرمان قدیمی؛ از تولدش در صفحات کمیک‌بوک‌ها تا جایگاهی که امروز در فرهنگ عامه دارد.

تولد یک اسطوره

سوپرمن در سال ۱۹۳۸ و در نخستین شماره از مجموعه‌ی Action Comics متولد شد. خالقان او، جری سیگل (نویسنده) و جو شوستر (طراح)، دو نوجوان آمریکایی بودند که در بحبوحه‌ی رکود بزرگ اقتصادی، با الهام از اسطوره‌های کلاسیک و دغدغه‌های روز جامعه‌شان، شخصیتی ساختند که نه‌تنها شکست‌ناپذیر بود، بلکه در برابر ظلم و بی‌عدالتی نیز ساکت نمی‌ماند.

او از سیاره‌ای خیالی به نام کریپتون آمده بود، پسر نوزادی که والدینش برای نجات جان او از نابودی سیاره، او را به زمین فرستادند. خانواده‌ای مزرعه‌دار در ایالت کانزاس او را یافتند و با نام کلارک کنت بزرگ کردند. این دوگانگی؛ یک نجات‌یافته‌ی فضایی با هویتی زمینی و اخلاقی انسانی، نقطه‌ی تمایز سوپرمن از دیگر شخصیت‌های آن زمان شد.

ویژگی‌های شخصیتی و قدرت‌ها

از نظر فیزیکی، سوپرمن یکی از قدرتمندترین شخصیت‌های دنیای کمیک است: پرواز، قدرت فراانسانی، شنوایی و بینایی فراتر از حد بشر، مقاومت مطلق در برابر سلاح‌ها، و البته توانایی دیدن از پشت اجسام. اما چیزی که او را فراتر از یک موجود شکست‌ناپذیر قرار می‌دهد، شخصیت اخلاقی‌اش است؛ او همواره در پی نجات جان انسان‌ها است، حتی در برابر دشمنانی که شاید شکست‌دادن آن‌ها ساده‌تر از بخشیدنشان باشد.

سوپرمن نماد «پاکی» است؛ نه به‌معنای ساده‌لوحی، بلکه به‌معنای نوعی پایبندی اخلاقی که در دنیای خاکستری امروز کمتر دیده می‌شود. او بی‌تردید و قاطعانه از خیر دفاع می‌کند، اما این قاطعیت، نه از سر قدرت، که از باور درونی‌اش به عدالت و انسانیت سرچشمه می‌گیرد. در جهان شخصیت‌های ابرقهرمانی که پر از تردید، تناقض و خشم‌اند، او همچنان بر اصول اولیه‌اش پافشاری می‌کند.

سوپرمن در رسانه‌ها

سوپرمن از همان آغاز حضورش در رسانه‌ها، فراتر از صفحات کمیک‌بوک رفت. نخستین اقتباس‌های رادیویی و انیمیشنی او در دهه‌ی ۴۰ میلادی، سپس سریال‌های تلویزیونی دهه‌ی ۵۰، و بعدتر فیلم‌های سینمایی، او را به یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های فرهنگ عامه بدل کردند. نسخه‌ی کریستوفر ریو در دهه‌ی ۷۰ و ۸۰ هنوز هم در ذهن بسیاری، تصویر کلاسیک سوپرمن باقی مانده است.

در دهه‌های اخیر، رویکردهای متنوع‌تری نسبت به این شخصیت شکل گرفته است. از روایت‌های تیره‌تر و واقع‌گرایانه‌تر در فیلم‌های زک اسنایدر با بازی هنری کویل گرفته تا بازگشت به ریشه‌های الهام‌بخش در پروژه‌های جدیدتر. این تنوع، نشان از ظرفیت بالای این کاراکتر دارد؛ شخصیتی که می‌تواند هم به‌عنوان قهرمانی حماسی و هم به‌عنوان نمادی انسانی، بازآفرینی شود.

چرا هنوز مهم است؟

شاید در نگاه اول، سوپرمن برای نسل امروز بیش از حد آرمانی و بیش از حد کلاسیک به نظر برسد. اما در جهانی که پر از پیچیدگی، تردید و بحران‌های اخلاقی است، سوپرمن نمادی از پایداری است؛ تصویری از قهرمانی که هنوز هم به اصول اولیه‌ی انسان‌دوستی و عدالت وفادار مانده است.

او قهرمانی فرامرزی است که برای بسیاری از مخاطبان جهانی، پیام‌آور امید و پایداری در برابر سختی‌ها است. قدرت او صرفاً در عضلات یا شنل قرمزش نیست، بلکه در ثبات اخلاقی‌اش است. در دورانی که مرز میان قهرمان و ضدقهرمان روزبه‌روز مبهم‌تر می‌شود، سوپرمن هنوز می‌تواند الهام‌بخش باشد.

فیلم تازه با نگاهی نو

فیلم جدید Superman به کارگردانی جیمز گان به تازگی اکران شده، توانسته رکورد فروش ۲۱۷ میلیون دلاری در هفته اول را ثبت کند و نسل جدیدی از مخاطبان را با چهره‌ای تازه از سوپرمن آشنا کند. در این فیلم بازیگر نقش اصلی، دیوید کورنسوِت، نسخه‌ای انسانی‌تر و معاصرتر از سوپرمن را ارائه داده و با حفظ جوهره‌ اخلاقی این کاراکتر، جهان اطراف او رادر سبک جدیدی به نمایش گذاشته است.

فیلم جدید نه تنها آغازگر فاز جدیدی در دنیای سینمایی دی‌سی خواهد بود، بلکه تلاشی است برای بازگرداندن سوپرمن به جایگاهی که شاید کمی در سال‌های اخیر از آن فاصله گرفته بود. اینکه آیا این تلاش موفق خواهد بود یا نه، موضوعی است برای آینده، اما آنچه مسلم است، این است که سوپرمن، چه بر پرده‌ی سینما و چه در ذهن میلیون‌ها مخاطب، هنوز زنده است. اگر شما هم از علاقه‌مندان این ابرقهرمان هستید، می‌توانید در سرویس فیلم و سریال روبیکا (کلیک کنید)، آثار سینمایی و تلویزیونی سوپرمن را بدون نیاز به خرید اشتراک تماشا کنید.

«مرد عنکبوتی محله دوستانه شما»؛ نگاهی تازه به قهرمان تارافکن
قهرمان نمادین مارول، مرد عنکبوتی، بار دیگر در قالب یک سریال انیمیشنی جدید به نام «مرد عنکبوتی محله دوستانه شما» به تلویزیون بازگشته است. این مجموعه قصد دارد دوران ابتدایی پیتر پارکر را به عنوان یک ابرقهرمان به شیوه‌ای نوین و متفاوت بازآفرینی کند. برخلاف نسخه‌های پیشین، این سریال بر آن است تا به‌طور عمیق‌تر به چالش‌های شخصی پیتر، روابط دوستانه او و مسئولیت‌های سنگینی که قدرت‌هایش به همراه دارند، بپردازد. با توجه به حمایت استودیوهای مارول و دیزنی، انتظارات از این پروژه بسیار بالا است و پیش‌بینی می‌شود که مرد عنکبوتی جدید تجربه بصری جذاب و منحصر به فردی را ارائه دهد.
لوکی؛ خدای فریب، سایه‌ی گم‌شده ازگارد
«هر کسی قهرمان خودش را دارد... و هر کسی هیولایی درون خودش.» این جمله را لوکی در لحظه‌ای از سریال می‌گوید؛ جمله‌ای که شاید خلاصه‌ای از تمام آن چیزی باشد که این شخصیت پیچیده را در اسطوره‌ها، کمیک‌ها و دنیای سینمایی مارول بازنمایی می‌کند. لوکی نه تنها یکی از دشمنان اصلی تور، بلکه یکی از محبوب‌ترین چهره‌های خاکستری در تمام دنیای مارول است؛ شخصیتی که میان خیر و شر، هویت و بی‌هویتی، خانواده و طردشدگی معلق مانده است.
انیمه؛ تصویری از خیال، فلسفه و جنگ
برای بسیاری از مخاطبان ایرانی، نخستین مواجهه با انیمه نه از مسیر جشنواره‌های جهانی یا پلتفرم‌های تخصصی، بلکه از قاب تلویزیون ملی شکل گرفت. در دهه‌های ۶۰، ۷۰ و اوایل ۸۰ خورشیدی، انیمه‌هایی چون فوتبالیست‌ها (Captain Tsubasa)، هاچ زنبور عسل، بل و سباستین، مارکو و آن شرلی نه‌تنها سرگرمی‌های خاطره‌انگیزی بودند، بلکه بخشی از زیست فرهنگی نسلی را شکل دادند که بدون دانستن نام «انیمه»، در حال تماشای آن بودند.
ایندیانا جونز؛ افسانه‌ای با شلاق، کلاه و قلبی پر از ماجراجویی
در تاریخ سینما، برخی شخصیت‌ها تنها قهرمانانی روی پرده نیستند؛ بلکه بدل به رمزهایی فرهنگی می‌شوند، حافظه‌ای مشترک از تخیل و هیجان. ایندیانا جونز بی‌شک یکی از آن‌هاست. با کلاهی که همیشه روی سر دارد، شلاقی که همان‌قدر که ابزار است، امضا هم هست، و شخصیتی که هم‌زمان باهوش، بی‌پروا، و ناتمام است؛ او نه فقط یک باستان‌شناس است، بلکه استعاره‌ای‌ است از عطش کشف، از شهامت در برابر ناشناخته‌ها، و از آن میل انسانی به رمزگشایی از جهان.
فصل سوم «بازی مرکب» در روبیکا/ پایانی فراموش‌نشدنی!
انتشار فصل سوم «بازی مرکب» برای بسیاری پایان یک سفر نفس‌گیر است؛ سفری که با فصل اول آغاز و صحنه رقابتی مرگبار آغاز شد و در فصل دوم با شورش و خشم بیشتری ادامه یافت. اکنون فصل سوم این سریال آمده تا این داستان را به پایان برساند؛ پایانی که ما را دوباره روی صندلی‌ میخ‌کوب می‌کند و سوال‌هایی اخلاقی، سیاسی و انسانی‌ را در ذهن ما به وجود می‌آورد.