تماشای رایگان «انجمن اشباح» در روبیکا / مسابقه‌ای جذاب‌تر از مافیا!

روبیکا به تازگی پخش یکی از متفاوت‌ترین مسابقه‌های سرگرمی این روزها را آغاز کرده است. «انجمن اشباح»، برنامه‌ای به کارگردانی محمدرضا علیمردانی است که توانسته حال‌وهوای تازه‌ای به دنیای رقابت‌های تلویزیونی بدهد. حضور چهره‌های محبوبی مانند علی فروتن، امیرحسین مدرس، امیر غفارمنش، کامران تفتی، صحرا اسدالهی، بیتا سحرخیز و یوسف صیادی فضای برنامه را گرم و دوست‌داشتنی کرده و آن را از ابتدا در مرکز توجه کاربران قرار داده است.

در «انجمن اشباح»، پنج شرکت‌کننده در چند مرحله تلاش می‌کنند تا با همکاری و حل معماها، پانزده میلیون طلا به دست آورند؛ اما جذابیت اصلی آنجاست که یکی از آنها در واقع «شبح» است. حدس زدن اینکه کدام نفر نقش شبح را بازی می‌کند، محور اصلی رقابت است، ایده‌ای که مسابقه را از الگوهای آشنای «مافیا» جدا کرده و رنگ و بوی تازه‌ای به آن داده است. شوخی‌های لحظه‌ای، رفتار صمیمی شرکت‌کنندگان و فضای خودمانی برنامه، حال‌وهوایی شبیه دورهمی‌های دوستانه ساخته و باعث شده تماشای هر قسمت پر از خنده و هیجان باشد.

کارگردانی و صداپیشگی محمدرضا علیمردانی یکی از نقاط قوت اصلی این اثر است. او با تیپ‌سازی و صداسازی خاص خود، شخصیت شبح را به عنصر محوری جذابیت برنامه تبدیل کرده، حتی لحظه‌هایی در آن دیده می‌شود که یادآور فضای انیمیشن‌های محبوب «دیرین‌دیرین» است. تدوین سریع و ریتم خوش‌ساخت هم کمک کرده تا با وجود زمان ۹۰ دقیقه‌ای هر قسمت، برنامه هیچ‌گاه کش‌دار نشود و مخاطب تا انتها در جریان رقابت بماند.

«انجمن اشباح» در مجموع یک تجربه سرگرم‌کننده و تازه‌نفس است؛ ترکیبی از طنز، معما، همکاری و رقابت که روبیکا امکان تماشای آن، بدون خرید اشتراک، را فراهم آورده است. اگر به دنبال یک برنامه خانوادگی متفاوت، پرشوخی و سرحال هستید، این مسابقه یکی از گزینه‌های جدی این روزهای روبیکا برای شما است که تا ۵ قسمت آن پخش شده و رضایت مخاطبان را به دنبال داشته اشت.

·       تماشای رایگان «انجمن اشباح» در روبیکا


فیلم «خانواده رز»؛ وقتی عشق نمی‌میرد
تئو و آیوی زوجی موفق و دوست‌داشتنی‌اند که زندگی‌شان در ظاهر بی‌نقص به‌نظر می‌رسد.
پرونده نوستالژی | قسمت چهارم: آپارتمان، کمدی-تراژدی مدرنیته
گاهی سینما برای گفتن حرف‌های بزرگ، به قصه‌های ساده پناه می‌برد. سال ۱۹۶۰، بیلی وایلدر با فیلم آپارتمان قصه‌ای ساخت از مردی معمولی در شهری شلوغ؛ کارمندی تنها که در هیاهوی برج‌های اداری و روابط بی‌رحمانه‌ی دنیای مدرن، به دنبال تکه‌ای از انسانیت می‌گردد. داستانی که در ظاهر طنز است، اما در عمق خود حکایت وجدانی بیدار در میان جمعی خاموش است. وایلدر بعد از موفقیت Some Like It Hot، با ترکیبی از شوخ‌طبعی، تلخی و صداقت، جهانی خلق کرد که تا امروز در حافظه‌ی سینما باقی مانده است.
«برتا؛ داستان یک اسلحه»؛ یک درام پلیسی خوش‌ریتم
سریال «برتا؛ داستان یک اسلحه» تازه‌ترین ساخته‌ی امیرحسین ترابی است؛ کارگردانی که بعد از تجربه‌ی موفق «خونِ سرد» دوباره به ژانر پلیسی برگشته و حالا از همان قسمت‌های ابتدایی نشان داده چرا این فضا، خانه‌ی اصلی او است. تنها با چند دقیقه از اپیزود نخست، مشخص می‌شود این‌بار قرار نیست با یک قصه‌ی پلیسی کلاسیک روبه‌رو شویم؛ ترابی سریال را با فلش‌بکی هولناک در روستایی دورافتاده آغاز می‌کند، جایی که مرگ ناگهانی چند نفر بر اثر تزریق واکسن، نه‌فقط یک شوک روایی، بلکه مسیر ورود ما به جهان تاریک و مبهم «برتا» است.
پرونده نوستالژی | قسمت پنجم: خانه دوست کجاست؟ حوالی سینمای کیارستمی
در سینمای عباس کیارستمی همیشه نقطه‌ای هست که جهان بزرگسالانه را از زاویه‌ای کودکانه دوباره به ما نشان می‌دهد؛ جهانی که در آن یک اشتباه کوچک می‌تواند وزن یک فاجعه را داشته باشد و یک دفتر مشق گمشده می‌تواند بهانه‌ای شود برای سفر به دل ترس‌ها، مسئولیت‌ها و بی‌پناهی‌های دوران کودکی. خانه دوست کجاست؟ دقیقاً از همین جا شروع می‌شود؛ از لحظه‌ای که احمد دفتر مشق هم‌کلاسی‌اش را اشتباهی با خود می‌برد و بی‌آن‌که بداند، وارد مسیری می‌شود که سال‌ها بعد، نامش را در فهرست مهم‌ترین فیلم‌های جهان می‌بینیم.