شیطان‌کُش و فروپاشی نظم قدیم سینما؛ چگونه یک انیمه ژاپنی از هالیوود عبور کرد؟
موفقیت «شیطان‌کُش: قلعه‌ی بی‌نهایت» فقط یک اتفاق سینمایی نیست؛ نشانه‌ی تغییری است که شاید سال‌ها پیش آغاز شده بود اما حالا به‌وضوح دیده می‌شود. دنیایی که زمانی تمام قهرمانانش از استودیوهای آمریکایی بیرون می‌آمدند، حالا با شمشیر تنجرو و درخشش استودیوی Ufotable به چالش کشیده شده است. این فیلم، ادامه‌ی مسیری است که با «قطار موگن» آغاز شد و حالا با فروشی خیره‌کننده، در جایگاهی ایستاده که حتی استودیوهای پرستاره‌ی هالیوود هم آن را تحسین می‌کنند. آن‌چه اتفاق افتاده، فقط فروش یک انیمه نیست، بلکه بازتعریف مفهوم «سینمای جریان اصلی» است.
خستگی دیجیتال؛ وقتی همیشه آنلاین بودن ما را خسته می‌کند
صبح‌ها قبل از آن‌که چشم‌هایمان کامل باز شود، نور گوشی مثل چراغ‌قوه می‌افتد روی صورت‌مان. پیام‌ها قطار می‌شوند، اعلان‌ها از اپلیکیشن‌های مختلف می‌رسند و ما، هنوز روی لبه‌ی تخت، شروع می‌کنیم به جواب دادن. قهوه سرد می‌شود، لیست کارها زیر انبوه نوتیفیکیشن‌ها گم می‌شود و ذهن مثل مرورگری است با چندین تبِ باز که هر کدام صدایی برای شنیده شدن دارند. در این همهمه، لحظه‌ها کوتاه می‌شوند و حضورِ واقعی‌مان عقب می‌رود؛ گویی روز را شروع نکرده‌ایم، فقط اتصال را فعال کرده‌ایم.
چرا ارباب حلقه‌ها هنوز دیدنی است؟
کمتر اثری را می‌توان یافت که هم در ادبیات و هم در سینما چنین جایگاهی ماندگار پیدا کرده باشد. ارباب حلقه‌ها ابتدا در قالب رمان‌های «جان.آر.آر تالکین» منتشر شد و خیلی زود به یکی از ستون‌های اصلی ژانر فانتزی در قرن بیستم بدل گشت. تالکین با خلق میدل‌اِرث (سرزمین میانه)، زبانی تازه، اسطوره‌هایی نو و تاریخچه‌ای کامل برای دنیایش ساخت؛ دنیایی که به اندازه سرزمین‌های تاریخی جهان ما واقعی به‌نظر می‌رسد.
به مناسبت حضور در اسکار؛ «علت مرگ: نامعلوم» ارزشش را داشت؟
سینمای اجتماعی ایران یک بار دیگر به واسطه فیلمی متفاوت در مرکز توجه قرار گرفته است. «علت مرگ: نامعلوم» به کارگردانی علی زرنگار که سال‌ها اجازه نمایش عمومی نداشت، امروز به عنوان نماینده رسمی ایران راهی رقابت‌های اسکار شده است. انتخاب این فیلم تنها یک موفقیت فردی برای سازندگان نیست، بلکه نشانه‌ای از اهمیت رویکردی است که در سال‌های اخیر در سینمای ایران مهجور مانده است: روایت صادقانه از جامعه و بحران‌های انسانی که در دل روزمرگی ما جریان دارد.
تماشای «سووشون» در روبیکا؛ جهان سیمین دانشور در قاب تصویر
سریال «سووشون» بیش از آنکه یک تولید تازه در شبکه نمایش خانگی باشد، بازآفرینی یکی از مهم‌ترین رمان‌های ادبیات معاصر ایران است. رمانی که سیمین دانشور بیش از نیم‌قرن پیش نوشت و همچنان جایگاه ویژه‌ای در حافظه فرهنگی ایرانیان دارد. «سووشون» نه‌تنها نخستین رمان بلند نوشته‌شده توسط یک زن ایرانی است، بلکه اثری است که توانست نگاهی تازه به ادبیات داستانی بیاورد؛ نگاهی که در آن زندگی روزمره، دغدغه‌های زنانه و حوادث بزرگ تاریخی در هم تنیده می‌شوند.
توسعه چت‌بات‌ها در روبیکا؛ امکانی آسان و کاربردی برای همه
رویکرد روبیکا همیشه این است که خدمات تازه‌ای برای کاربرانش فراهم کند تا تجربه‌ای ساده‌تر و کاربردی‌تر از ارتباطات دیجیتال داشته باشند. تازه‌ترین نمونه‌ این خدمات امکان توسعه چت‌بات‌ها است؛ قابلیتی که به هر کاربر اجازه می‌دهد یک «دستیار هوشمند» اختصاصی بسازد.
خرید کن، امتیاز جمع کن، طلا ببر!
گاهی کوچک‌ترین کارهای روزمره، می‌توانند بزرگ‌ترین شگفتی‌ها را رقم بزنند. گرفتن یک بسته اینترنت، خرید یک بلیت سینما یا حتی سفارش یک وعده غذا؛ همه این‌ها می‌توانند شما را به طلا نزدیک کنند. این همان ماجرایی است که در کمپین تازه روبیکا و ملی‌گلد در جریان است.
۱۰ کمدی ماندگار سینمای ایران؛ فتح گیشه با خلق ارزش (بخش دوم)
اگر دهه شصت و هفتاد را دوران شکل‌گیری و تثبیت کمدی‌های اجتماعی در سینمای ایران بدانیم، دهه هشتاد نقطه اوج و تنوع این ژانر بود. فیلمسازان در این دوره، جسارت بیشتری پیدا کردند و کمدی را از سطح شوخی‌های روزمره فراتر بردند؛ بعضی به سراغ موقعیت‌های تاریخی و سیاسی رفتند، برخی کمدی‌های موزیکال را آزمودند و عده‌ای هم تضادهای فرهنگی و طبقاتی را دستمایه خنده و نقد قرار دادند. نتیجه، آثاری شد که هم توانستند تماشاگر عام را بخندانند و هم نگاه نقادانه‌ای به جامعه داشته باشند. از همین نقطه است که «سن‌پترزبورگ» به عنوان یکی از کمدی‌های متفاوت و هوشمندانه، آغازگر نیمه دوم فهرست ما می‌شود.
۱۰ کمدی ماندگار سینمای ایران؛ فتح گیشه با خلق ارزش (بخش اول)
در تاریخ سینمای ایران، کمدی همیشه یکی از محبوب‌ترین ژانرها بوده؛ ژانری که می‌تواند هم سرگرم کند و هم آینه‌ای از جامعه باشد. اما همه‌ی کمدی‌ها شبیه هم نیستند. بعضی آثار، با شوخی‌های سطحی و لودگی کوتاه‌مدت، تنها چند خنده‌ی لحظه‌ای به تماشاگر می‌دهند و خیلی زود فراموش می‌شوند. در مقابل، فیلم‌هایی هم هستند که با خلق موقعیت‌های دقیق، شخصیت‌های باورپذیر و نقد اجتماعی هوشمندانه، به اثری ماندگار تبدیل شده‌اند؛ فیلم‌هایی که هم در گیشه موفق بودند و هم در ذهن و زبان مردم باقی مانده‌اند.